متینمتین، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

فرشته های آسمونی

دختر بودن یا پسر بودن. مسئله این است.

  اینجا توی قلب من یه جشن برپاست یه جشن باشکوه و بزرگ به بزرگی اتفاقی که درونم جریان داره. به بزرگی اتفاقی که قهرمانش تو هستی کوچولوی من. عزیز من مامان می خواد یه رازی رو با همه در میون بذاره ولی دوست داره تو فعلا گوشاتو بگیری تا از این قسمتش خبر دار نشی. راستش من هیچ وقت فکر نمی کردم که صاحب پسر بشم یعنی تو تصورات و رویاهام همیشه دختر بود. ولی از وقتی که خدا فرصت بودن رو به تو عزیز دلم داد و موهبت مادری رو به من با خدای خودم عهد کردم که فقط سلامتت برام مهم باشه و به دختر یا پسر بودنت فکر نکنم. نمی دونم چرا همش فکر می کردم و شاید الان هم با وجود تمام تلاشم برای پاک کردن این تصور از ذهنم این تفکر رو دارم که دختر باوفاتر از پسر هست ...
18 مرداد 1392

عیدتون مبارک

                     پسرگلم اولین عید فطرت مبارک. درسته که هنوز تو دل مامانی ولی تکون خوردنای کوچولوت بهم می فهمونه که  موجود نازنینی تو وجودم هست که هر ساعت وجود خودش رو بهم ثابت می کنه. مهربونم عیدت مبارک. عید تمام نی نی کوچولوها و مامانای مهربونشون هم مبارک. از ته دل آرزو می کنم خدا از همه عباداتشون رو خالصانه قبول کرده باشه و همه مورد آمرزش خداوند قرار گرفته باشیم.  آمین یا رب العالمین                       &nbs...
17 مرداد 1392

جیگر مامان دوباره خوش اومدی

سلام به همگی همگی. بذارید یه راست برم سر اصل مطلب از بس که ذوقم سر به آسمون زده   دیروز رفتیم سونوگرافی. من و مامانی نی نی یعنی مامان خودم و بابایی نی نی یعنی همسر محترم. از ماه پیش دلم لک زده بود که تو سونوی این ماه دوباره حرکات نی نی خوشگل خودمو ببینم. آخه اون سری خیلی تکون تکون می خورد و دلمو حسابی آب کرده بود. جونم واستون بگه که این سری قربونش برم الهی تنبلکم زیاد تکون نخورد. دکتر اول که نگات کرد پرده از یه راز بزرگ برداشت. اینکه جیگر مامان و بابا آقا پیسله و اینکه همه چیزش خوبه     فقط می گفت دکتر خودم به مطلبش زنگ زده و راجع به عدد NT نی نی اظهار نگرانی کرده و اینکه اون به خانم دکتر گفته جای نگرانی نیست و ...
31 تير 1392

نی نی من در هفته ی شونزدهم

                                                              چوچولوی مامان. دوست دارم هر هفته با زبون خودم برات بنویسم که تو هر این هفته چه تغییراتی رو پشت سر می ذاری. من اگه یه همچین چیزی داشتم یعنی یه دفتر خاطرات مربوط به این دورانم که مامان و بابام برام نوشته بودند مطمئنا کلی حال می کردم. نی نی من تو الان باید 11 سانتي متر باشی و 110 گرم هم وزن داشته ...
29 تير 1392

اولین روز ماه خدا

  امروز اولین روز ماه خداست عزیز کوچولوی من تو اولین باری هست که بودن تو این لحظات رو تجربه می کنی. عزیز من تو اون چیزی رو تجربه می کنی که من تجربه می کنم پس سعی می کنم بهترین تجربیات رو از تک تک این ثانیه ها داشته باشم تا چوچولوی من از تموم اونها لذت ببری. مامانی من قراره هقته بعد بریم سونوگرافی  تو قراره تو اون روز نقش مهمی رو ایقا کنی  یعنی اگر درست بچرخی و دکتر بتونه بر اون اساس درست تشخیص بده می فهمم تو چوچولو چی هستی و من باید این وبلاگ رو به چه اسمی بذارم پس بچه خوبی باش و درست بچرخ آفرین     ...
29 تير 1392

وای که خوشحالم

  قراره سه روز دیگه دوباره برم سونوگرافی. راستش هم کمی ذوق زده ام و هم نگران. ذوق زده چون دلم می خواد دوباره حرکات دست و پاهای کوچیکش رو روی صفحه ببینم و نگران بابت اینکه یه وقت مشکلی پیش نیاد. راستی دکتر این بار جنسیتش رو هم بهم می گه. فکر کنم دفعه بعد که بیام بهتون بگم کوچولوم گل دختره یا پآقا سر.           ...
29 تير 1392