سلام دوباره

امروز که بعد ماه ها اومدم وبلاگ متین واقعا نمی دونم چی باید بنویسم. شب از نیمه گذشته و من هوس وبلاگ نویسی به سرم زده. راستش اونقدر وقتم گرفته هست که واقعا نمی شه. خیلی دلم می خواد عکس های متین رو بذارم ولی نمی دونم چرا نمی شه و مشکل کجاست. فرمت عکسای من همونی هست که تو  وبلاگ مجازه ولی آپلود نمی کنه.

حالا بگذریم از این جرفها. بگم براتون از متین مامان. راستش اگه تعریف حساب نکنید متین پسر خیلی بامزه و نازیه. اینو البته بقیه می گن. یه وقت فکر نکتید دارم از پسرم تعریف می کنم (هر چند بالاخره مادرموووووووووووو خوب یه کم تعریف چاشنی کاره!!)  در عرض یک ماه حدود شیش تا دندون در آورده که چهار تاش بیرونه و دو تاش هم سفیدیش رو لثه اش معلومه. فکر کنم تا یک هفته دیگه بزنن بیرون. دیگه بگم که خیلی بهونه گیر هم شده. از بغلم اصلا پایین نمی یاد. من بیچاره اصلا درس نمی تونم بخونم. عاشق خودکاره و تا من دفتر کتابامو می یارم سریع شروع می کنه سرو صدا کردن که بغلش کنم تا اون هم بهره ببره از دفتر و کتاب و خودکارام. رو دو سه تا از کتابام خط خطی کرده (در نظر بگیرید متین نه و ماه و نیم هست و به نظر من زود دست به خودکار شده).

بقیه موارد رو بعدا می گم. الان مثلا بیدار موندم که درس فردام رو آماده کنم. واقعا هم خوابم می یاد